LOADING
November 17, 2021 Leave your thoughts

حل مسئله با پرهیز از اضافه‌کاری

راحت ترین راه برای متقارن کردن این شکل چیست؟

همانطوری که در شکل ۲ می بینید، وسیله های مختلفی  برای یاد گرفتن دوچرخه سواری وجود دارند. چرخ اضافی، دسته پشتی که به پدر و مادر اجازه میدهد به حفظ تعادل کمک کنند و سه چرخه معمولی ، هر سه کمک میکنند. اما بهترین و ساده ترین راه حل شکل 2D است: بالانس بایک نه پدال داره، نه زنجیر، نه ترمز. با حذف کردن همه این جزییات اضافی، بچه میتونه تمرکز کنه روی مهارت اصلی که حفظ تعادل باشه.

شکل ۲

گابریل آدامز (در این ویدئو) و همکارانش در مقاله ای که امسال منتشر کردند میگن که در مواجهه با مسائل مختلف و متنوع، ما معمولا دوست داریم با تولید و اضافه کردن اجزای جدید به مساله اون رو حل کنیم و کمتر پیش میاد از طریق “حذف کردن اجزای اضافی” به راه حل برسیم. راه حل های حذفی به راحتی دیده نمیشن حتی وقتی به وضوح بهترین راه حل مساله هستن. در این پست چند تا از یافته های مقاله رو مرور میکنیم   

در آزمایش  یک، مساله ای که بالای پست در شکل ۱ دیدیم به شرکت کننده ها داده شد. ملت میتونستن با کلیک کردن روی هر خونه رنگش رو از آبی به سفید یا برعکس تغییر بدن  تا به هدف شون که متقارن کردن شکل بود برسند. نتایج (شکل ۳) نشون داد که فقط ۲۰ درصد شرکت کننده ها راه حل حذفی رو (که ساده تر و سریع تر هم هست) پیدا کردند و اکثریت راه طولانی تر اضافه کردن خونه های آبی رو پیدا کردند. 

شکل ۳

در یک مطالعه دیگر آدامز و همکاران به اسناد آرشیو دانشگاه شان مراجعه کردند. چند سال قبل٬ رئیس جدید دانشگاه در یک فراخوان عمومی از همه کارکنان دانشگاه دعوت کرد پیش نهاد های خودشان برای بهبود امور دانشگاه را به او بفرستند. در مجموع ۶۵۱ پیشنهاد دریافتی در آرشیو دانشگاه ثبت شده بود که فقط ۱۱% آنها حذفی و باقی ۸۹% اضافه کاری بودند.

در یک آزمایش دیگر٬ به شرکت کننده ها معماهایی با LEGO شبیه چیزی که در شکل ۴ میبینید داده شد. در این معما, یک آدمک سفید رنگ زیر سقفی ایستاده است. فقط یک گوشه سقف ستونی هست که وزن سقف را تحمل میکند. میخواهیم یک بلوک سنگین روی سقف٬ درست بالای سر آدمک بگذاریم. چه تغییری در این سازه بدهیم که با گذاشتن وزنه سنگین٬ سقف روی سر آدمک خراب نشود؟

شکل ۴

نکته مهم این آزمایش در این بود که اضافه کردن هر بلوک LEGO برای شرکت کننده هزینه ای داشت. اگر شرکت کننده راه حلی بدون اضافه کاری پیدا میکرد ۱$ جایزه میگرفت ولی با اضافه کردن هر بلوک ۱۰ سنت از جایزه اش کم میشد. نتایج آزمایش (شکل ۵) نشان داد که حتی در این حالت هم حدود ۶۰% افراد راه حل حذفی را پیدا نکردند.

شکل ۵

این آزمایشها نشان دادند که حل مساله با اضافه کاری راحت تر از پیدا کردن راه حل های حذفی است. آدامز و همکاران نتیجه گرفتند که راه حل های حذفی برای ذهن انسان “در دسترس” نیستند. تئوری های جالب دیگری هم در مورد علت این مشاهدات داده شده اند از جمله:    

۱) راه حل های حذفی لزوما “مقبول دیگران” نیستند. به عبارت دیگر ممکن است راه حل های حذفی به نظر مردم رسیده باشد ولی از آنها صرف نظر کرده باشند چون احتمال می داده اند که دیگران چنین راه حلی را عنوان جواب قبول نکنند.

۲) ممکن است راه حل حذفی دیگران را از دست ما ناراحت کند. ممکن است متهم به تنبلی بشویم یا اینطور به نظر بیاید که برای تلاش های کسانی که قبل از ما بوده اند ارزشی قائل نیستیم و به میراث گذشته بی توجه هستیم

(۳) آب ریخته و کوزه‌ی شکسته: خیلی وقتها, اگر برای حل مساله ای هزینه ی زیادی (اعم از پول٬ وقت٬ انرژی …) کرده باشیم , پذیرفتن اینکه زحمات ما هدر رفته و بهترین راه حل٬ دور ریختن نتایج همه آن زحمتهاست از نظر عاطفی بسیار مشکل است.

Leave a Reply

Your email address will not be published.