پریسا نویدی
دادههای زیادی وجود دارند که نشان میدهند مردان در ریاضیات از زنان موفقتر هستند؛ در مدارج بالای علمی حضورِ پررنگتری دارند، در امتحانهای ریاضی با سوالات سخت نمرات بهتری میگیرند و بین 100 نفرِ اولِ شطرنج جهان تنها یک زن وجود دارد. عدهای این تفاوت را ناشی از تفاوتهای بیولوژیکی زن و مرد میدانند، اما عوامل مهمترِ دیگری در شکلگیریِ این تفاوت و پایداری آن نقش دارند.
بر خلاف باور رایج، این تفاوت به علت توانایی ذهنی بالاترِ مردان نیست، بلکه بهطور چشمگیری به انتظارات جامعه از افراد بستگی دارد. باورهایی در جامعه وجود دارند که ویژگیهایی را به گروه های خاصی نسبت میدهند. برای مثال:
بسیار پیش می اید که به جای توجه به معیارهای عادلانه, عملکرد افراد با توجه به چنین کلیشههای منفی قضاوت می شود. این کلیشه ها عمیقاً در باورهای همگانی جامعه ریشه دارند و حتا افرادی که ادعا میکنند به خلاف آنها باور دارند هم به شکل ناخودآگاه از این کلیشه ها تاثیر میگیرند. فشار روانیِ استرسِ ناشی از سایه انداختن چنین کلیشههایی بر فرد، سبب میشود که او نتواند تمام تواناییش را بهکار گیرد. مطالعات متعددی در مورد این پدیده که در روانشناسی اجتماعی ” تهدید کلیشه ” نامیده می شود انجام شده است.
در یک مطالعه که عملکرد دختران و پسران را در مسابقات شطرنج بررسی کرد، نتایج نشان داد دخترها بهطور کلی، پایینتر از سطح انتظار(با توجه به سابقه و امتیازهای قبل از مسابقه) ظاهر میشوند، در حالی که پسرها فقط در مقابل حریف با امتیاز بالاتر افت میکردند. برای مثال در مقابل حریف قویتر، پسران به 63 درصد، و دختران تنها به 40 درصد از موفقیتِ مورد انتظار دست مییافتند و از ادامه حضور در مسابقات، و ماندن در مسیر ورزشی زودتر و بیشتر صرفنظر میکردند. درواقع عملکردِ آنها تحت تاثیر شرایط، به انتظاری که جامعه از آنها داشت، شبیه میشد.
در مطالعهی دیگری، با روش مداخله قبل از آزمون به یک گروه گفته شد که در حل مسائل ریاضی تفاوت جنسیتی وجود ندارد و به گروه دیگر گفته شد که مردها در این آزمون از زنها بهتر هستند. نتایج نشان دادند در گروه اول که اثر این کلیشه کمرنگ شده بود، عملکرد زنان بهتر شده و با مردان برابر بود. همچنین، در گروه دوم که آزمونگر کلیشههای ضعف زنان در ریاضی را تقویت کرد، زنان نتایج ضعیفتری گرفتند ، زمان کمتری صرف پاسخ به سوالات کردند و از حل مسئله زودتر صرفنظر کردند.
در این گروه، مردان زمان بیشتری را نسبت به زمانی که کلیشه حذف شده بود، برای پاسخ به سوالات اختصاص دادند و زنان زمان کمتری صرف کردند (جدول 1). رها کردن مسئله در زمان کوتاهتر، نشاندهندهی انگیزهی کمتر زنان در پاسخ به سوالات، هنگام مواجهه با کلیشههای رایج در باور جامعه است که آنها را دچار اضطراب میکند. همچنین از آنجا که سوالات سختتر اضطراب بیشتری به همراه دارند، عملکرد آنها در این شرایط بیشتر مختل میشود.
افراد از دوران کودکی در معرض این کلیشهها قرار میگیرند و در نتیجه ایجاد تغییر در آنها بسیار سخت است. بهعنوان مثال در مطالعهای که برای بررسی شکلگیریِ کلیشههای منفی و اثرگذاری آن بر علایق کودکان انجام شد، پژوهشگران متوجه شدند که باور به این کلیشهها و اثرات منفی آنها در دختران، از 5 سالگی شروع به شکلگیری میکند. دختران و پسران در 5 سالگی، نبوغ و هوش را بیشتر به همجنسان خود نسبت میدهند. در حالی که کودکان دختر در 6 تا 7 سالگی، بیشتر جنس مخالف را بعنوان افراد فوقالعاده باهوش انتخاب میکنند؛ این در حالی است که پسران همچنان نبوغ را به همجنسان خود نسبت میدهند. همچنین دختران از 6 سالگی به بعد از انجام فعالیتهایی که آنها را متعلق به کودکان فوقالعاده باهوش میدانند خجالت کشیده و دوری میکنند. آنها بازیهایی را که برای کودکان سختکوش است به بازیهای نسبت داده شده به کودکان باهوش ترجیح میدهند.
کلیشه ها باعث میشوند از همان دوران دبستان، اعتماد به نفس و علاقه نسبت به ریاضی در دختران کاهش یابد و آنها از همان اوایل دوران کودکی، خود را متعلق به حوزهی ریاضیات ندانند. این موضوع در انتخاب مسیر آنها بسیار نقش دارد.
مطالعات فراوان نشان دادند که نیروهای اجتماعی مانند کلیشههای منفی، در صدر عواملی هستند که مانع از عملکرد مناسب زنان در انجام فعالیتهای فکری پیچیده و سطوح بالای علم بهویژه در ریاضیات میشود.
Recent Comments