تصور کنید که پس از اینکه فردی خانه شما را ترک میکند، متوجه میشوید ساعت مچی گرانبهایتان گم شده. مسئله را با او در میان میگذارید. ممکن است به آرامی برایتان توضیح دهد که کار او نبوده یا با عصبانیت داد بزند که «پیش خودت چی فکر کردی؟ ساعت کوفتی تو به من چه ربطی داره؟» در کدام حالت شما بیشتر شک میبرید که واقعاً کار او بوده؟ تحقیقی که به تازگی در Psychological Science چاپ شده در شش آزمایش به این سؤال جواب داده و ارتباط پرخاش کردن یک نفر با قضاوت دیگران در مورد گناهکار بودن او را بررسی کرده .
اول: خشم متهمهای دادگاهی نشانهی چیست؟
شرکتکنندهها فیلم دادگاهی که در تلوزیون پخش میشد را دیدند و به خشم متهم و احتمال گناهکار بودنش نمره دادند. از نظر بینندهها احتمال گناهکار بودن متهمی که با عصبانیت از خود دفاع میکرد بیشتر بود.
دوم: خشم متهمهای فرضی به ما چه میگوید؟
این بار هر شرکتکننده یک سناریوی داستانی را میخواند و در مورد گناهکار بودن متهم قضاوت میکرد. داستان اینطور شروع میشد که «اندرو، متهم به سرقت مسلحانه، شهادت میدهدکه مجرم نیست.» در ادامهی داستان، به صورت تصادفی، شرکتکنندگان یکی از چهار واکنش متفاوت اندرو را میخواندند: عصبانی، آزرده، آرام یا بیپاسخ.
بازهم شرکتکنندهها زمانی که متهم عصبانیتر بود، بیشتر از حالت آرام یا آزرده، او را گناهکار تصور میکردند. جالب بود که سکوت را، حتی بیشتر از عصبانیت، نشانهی محکمی بر گناهکاری میدانستند؛ شرکتکنندهها همچنین اندروی عصبانی را غیرقابل اعتماد و رفتارش را غیرواقعی تصور میکردند و با این دو معیار رای به گناهکار بودن او میدادند.
سوم: خارج از دادگاه ازعصبانیت متهم چه برداشتی میکنیم؟
این بار دو سناریو دربارهی ناتان به شرکتکنندهها داده شد؛ در اولی، ناتان توسط دوستدخترش به خیانت متهم میشد. در دیگری صاحبکارش ادعا میکرد که او پول کش میرود. در هر دو سناریو ناتان یکی از این دو واکنش را نشان میداد : یا خشمگین داد میکشید یا به آرامی میگفت که مقصر نیست.
نتیجه همان بود. در خارج از دادگاه هم متهم عصبانی در نظر شرکتکنندگان به احتمال بیشتری گناهکار بود.
چهارم: افراد وارد به حوزهی جرم از عصبانیت متهم چه قضاوتی دارند؟
جدای از مردم عادی،کارشناسانی مثل مامورین پلیس هم، که در برخورد مداوم با این واکنشها هستند، در تحقیق شرکت کردند و به سناریویی مشابه آزمایش دوم پاسخ دادند با این تفاوت که سه فرد متهم داستان سه واکنش متفاوت عصبانی، آرام یا بیپاسخ را نشان میدادند.
کارشناسان هم از این قاعده مستثنی نبودند؛ عصبانیت و سکوت، هر دو را به منزلهی گناهکار بودن تلقی میکردند.
روی دیگر سکّه: اگر خودمان در شرایط اتهام ناحق قرار گیریم چه میکنیم؟
آنچنان که از نتایج تا اینجای کار برمیآید قاعدتا باید به خوبی بدانیم که فرد بیگناه داد و هوار نمیکشد و اگر اتهام ناحقی متوجه ما شود احتمالا با متانت و آرامی آن را رد میکنیم. اما واقعا اینطور است؟
پنجم: بازیابی خاطرهای که در آن متهم شدیم.
از شرکتکنندهها خواسته شد زمانی که متهم به عملی شدند را به خاطر بیاورند؛ بسته به شانس در یکی از این چهار حالت قرار میگرفتند.
آنها اتفاق را مینوشتند و سپس احساس و رفتار خودشان در آن موقعیت را گزارش میکردند.
از گزارشها چنین برمیامد که وقتی اتهام، فارغ از جزئی یا مهم بودن مسئله، ناروا وارد شده بود، آنها بیشتر پرخاش کرده بودند. این دقیقا عکس برداشت ما از عصبانیت متهم است.
ششم: تجربهی اتهام روا و ناروا در آزمایشگاه
در هیجانانگیزترین بخش مقاله، در آخرین آزمایش، خود شرکتکنندگان درجا متهم میشدند. آنها بیخبر در پی قول پاداش مادی در ازای ویرایش متن در آزمایش شرکت میکردند. این وظیفه برای گروهی آسان و برای دیگری سخت در نظر گرفته شده بود. در نهایت اما، پس از اتمام کار به همهی افراد اعلام شد که کارشان بیدقت و غلط انجام شده و پاداشی در کار نیست. افراد با وظیفهی سختتر به احتمال بیشتر دچار خطا شده بودند، پس بهگونهای اتهامشان بهجا تلقی میشد. اما برای گروه دیگر این یک اتهام ساختگی بود. سپس طی پرسشنامهای عصبانیت آنها سنجیده شد. نتیجه آنکه گروهی که به غلط متهم شده بوند عصبانیتر بودند. آنها همچنین بیشتر از گروه دیگر در ارزیابی عملکردشان احساس بیعدالتی میکردند.
نتیجه اینکه ما در تشخیص گناه نهتنها خوب عمل نمیکنیم، بلکه دقیقا برداشتی عکس آنچه خودمان از دیگران انتظار داریم انجام میدهیم. از آنجا که افراد عصبانی را غیر قابل اعتماد میبینیم، نمیتوانیم بپذیریم که بیگناهند.
پس دفعهی بعد اگر کسی اتهام بیموردی بهتان زد به نفعتان است که خشمتان را ، هر قدر هم به جا باشد، ابراز نکنید!
Recent Comments